{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
شبی باران ، شبی آتش ، شبی آیینه و سنگم شبی از زندگی سیرم ، شبی با مرگ می جنگم تو آتش می شوی بر خرمن احساس تنهاییم تو را با هر نفس می بویم ، اما باز دلتنگم
انگشتات را به من قرض بده ، برای شمردن لحظه های نبودنت کم آورده ام…
دل هوای لاله زاران میکند ، بیقراری بهر یاران میکند ، چشمهایم ساکت و بی اختیار ، خلوتم را اشکباران میکند ، یاد یاران در غروب غصه ها ، بار غم را صدهزاران میکند.
دلتنگی که می آیدبه این سادگی ها نمی رود پی کارش…نه با حرف، نه به شعر،.نه با ترانه ...… دلتنگم و دیدار تو درمان من است
كاش مى شد وقتى داري از تنهايى دق ميكني ، دق كنى، ولى دل به كسى كه دلش گيره نبندى ... اين دردش از همه ى دردا بدتره كه يروزبفهمى كسي كه دل به دلش دادى دلش جايى گيره....
خاطره هاتنهامدرکی هستن که فراموشی رامحکوم میکنندپس بمان در خاطرم
خیلی وقته چشمهایم ازفکرتوبارانیست/سالهاست دریای دلم ازعشق توطوفانیست/دیگرکاسه صبرم شده لبریز ازدردبی تو بودن/خدایا انتظار دیدن دوست چقدر طولانیست...
مِهــربــ ـــــــــــان که میشــَ ــــــــــوی دلم بیشتَـــــ ــــــــــــر تَنگــــــــــ میشود بَرایَتــــــــــــ
دوست دارم هر گاهي دلم گرفته ميشود،سرم را بر روي شونه هاي كسي بگذارم كه دلم آرام گيرد و كليد قلبش را در قلب من جاي گذارد
کاش دهخدا می دانست دلتنگی … اشک …. فاصله …. بی وفایی…. تعریفش فقط دو حرف است “تـــو”
باران که می بارد دلم برایت تنگ تر می شود راه می افتم بدون چتر من بغض میکنم ، آسمان گریه ...
دیگر بهار هم سر حالم نمی کند / چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چه کار؟ / وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمی کند . . .
تنها چیزی که فروغش به خاموشی نمیگراید,خاطرات پاک به یاد هم بودن است...
صورت مسئله را حل نكردي،بازهم پاكش كردي،فكر نكردي دل را بانيش كلامت نابود كردي
از میان تمام بازی های کودکانه تنها” یادم تو را فراموش “را خوب بلد بودی
صف میکشند دلتنگیهای من چون دانه های تسبیح به نخ کشید شده چقدر بکردانم دانه ها ر ا تا تو بیایی ...
شبی باران ، شبی آتش ، شبی آیینه و سنگم شبی از زندگی سیرم ، شبی با مرگ می جنگم تو آتش می شوی بر خرمن احساس تنهاییم تو را با هر نفس می بویم ، اما باز دلتنگم
انگشتات را به من قرض بده ، برای شمردن لحظه های نبودنت کم آورده ام…
دل هوای لاله زاران میکند ، بیقراری بهر یاران میکند ، چشمهایم ساکت و بی اختیار ، خلوتم را اشکباران میکند ، یاد یاران در غروب غصه ها ، بار غم را صدهزاران میکند.
دلتنگی که می آیدبه این سادگی ها نمی رود پی کارش…نه با حرف، نه به شعر،.نه با ترانه ...… دلتنگم و دیدار تو درمان من است
كاش مى شد وقتى داري از تنهايى دق ميكني ، دق كنى، ولى دل به كسى كه دلش گيره نبندى ... اين دردش از همه ى دردا بدتره كه يروزبفهمى كسي كه دل به دلش دادى دلش جايى گيره....
خاطره هاتنهامدرکی هستن که فراموشی رامحکوم میکنندپس بمان در خاطرم
خیلی وقته چشمهایم ازفکرتوبارانیست/سالهاست دریای دلم ازعشق توطوفانیست/دیگرکاسه صبرم شده لبریز ازدردبی تو بودن/خدایا انتظار دیدن دوست چقدر طولانیست...
مِهــربــ ـــــــــــان که میشــَ ــــــــــوی دلم بیشتَـــــ ــــــــــــر تَنگــــــــــ میشود بَرایَتــــــــــــ
دوست دارم هر گاهي دلم گرفته ميشود،سرم را بر روي شونه هاي كسي بگذارم كه دلم آرام گيرد و كليد قلبش را در قلب من جاي گذارد
کاش دهخدا می دانست دلتنگی … اشک …. فاصله …. بی وفایی…. تعریفش فقط دو حرف است “تـــو”
باران که می بارد دلم برایت تنگ تر می شود راه می افتم بدون چتر من بغض میکنم ، آسمان گریه ...
دیگر بهار هم سر حالم نمی کند / چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چه کار؟ / وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمی کند . . .
تنها چیزی که فروغش به خاموشی نمیگراید,خاطرات پاک به یاد هم بودن است...
صورت مسئله را حل نكردي،بازهم پاكش كردي،فكر نكردي دل را بانيش كلامت نابود كردي
از میان تمام بازی های کودکانه تنها” یادم تو را فراموش “را خوب بلد بودی
صف میکشند دلتنگیهای من چون دانه های تسبیح به نخ کشید شده چقدر بکردانم دانه ها ر ا تا تو بیایی ...
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}